فیلم زیبا صدایم کن ساخته رسول صدر عاملی در حوزه نوجوانان که اقتباسی از کتاب فرهادحسنزاده با هنرمندی امین حیایی وژولیت رضایی روایت گر اتفاقات یک نیم روز در خیابان ولی عصر تهران را با طرح کلی معما از اتفاقات گذشته انهارا به تصویر می کشد.
خسرو (اقای حیایی) محور اصلی داستان بیماریست با گذشته مبهم که سالهاست تحت نظر در بخش روانی اسایشگاهی در تهران که تصمیم دارد به مرخصی برود و حباب میان خود و دختر نوجوانش را از میان بردارد و رابطه از دست رفته را دوباره احیا کندو برای این کار مترصد گرفتن تولد 16 سالگی دخترش است.
ساختن این فیلم بگفته دوستان کارگردان برای اقای صدر عاملی دو سال زمان برده است و این حکایت ان دارد که تدارک و برنامه ریزی خوبی برای انجام دادن ان صرف شده است و حساسیت و ظرافت ساختن فیلم را بخوبی نمایان می سازد.
پیام واضح و روشن فیلم زیبا صدایم کن علاوه بر حق زندگی افراد بیمار از لحاظ روحی و روانی و ابراز محبت به فرزند در این افراد را بخوبی بیان می کند و از انطرف هم نقش گاها گمشده حمایت گری پدر برای فرزند را در جامعه بنوعی فرزند سالار را گوشزد میکند و حمایت والدین را در سخت ترین شرایط از فرزندان را بخوبی بتصویر می کشد و تاثیرات مخرب بی سرپرستی برای فرزندان را به نحوه مطلبی برای جامعه طلاق مدار کنونی توضیح میدهد و خاطر نشان میکند بطور غیر مستقیم به افرادی که بدنبال جدایی هستن،چه عواقبی در انتظار فرزندان طلاق و جدایی در جامعه برایشان در انتظار است.
البته در فیلم زیبا صدایم کن اشاره غیر مستقیم به طلاق دارد ولی بهرحال مشکلات بی سرپرستی را از زاویه بیماری و مشکلات روحی و روانی والدین بازگو میکندو نقش افرینی بسیار پخته و فرو رفته در نقش(بیمار روحی و روانی) اقای حیایی و بازی دخترانه و بنوعی کم اشتباه ژولیت رضایی با سکانس های گاها کودکانه و معصومانه به اجرا در می اید و کارگردانی توانسته بخوبی از هنرپیشهها بازی بگیرد و داستان فیلم را به پیش ببرد.
در سالهای اخیر کمتر نقشی از اقای حیایی را با این داستان جدی و غیر کمدی شاهد بودیم و این خود توانایی ایشان را به همگان نمایان ساخته و صد البته هنر کارگردانی را برای استفاده بجا از ایشان.
در حقیقت اساس و شالوده فیلم به محوری بودن نقش پدر در خانواده تاکید دارد و مشکلات و ناتوانی فرزندان بی سرپرست در اداره امور زندگی و خیلی مهم تر طرز رفتار بی رحمانه افرادی از جامعه با مواجه با این افراد را روایت میکند، در سکانسی امین حیایی حق و حقوق دخترش را از صاحب کارش با تهدید میگیرد اوج بی رحمی بخشی از جامعه را در قبال افراد بی سرپرست و بد سرپرست را بازگو میکند و این پیام را به کل جامعه ارسال میدارد که نباید بر سر مظلوم ظلمی روا کنند.
در نهایت درمورد فیلم زیبا صدایم کن از نظر قصه و داستان گویی فیلم نکات مبهم و کندی در بخش هایی از فیلم به وجود امده بود و بخاطر همین تماشاگر را دچار خستگی و بی حوصله گی میکرد ولی از اواسط فیلم روند کار بهتر و روانتر به جلو پیش رفت و جلوی خروج تماشاگران را از سالن سینما را گرفت،
داستان فیلم زیبا صدایم کن میخواست در بیان اختلاف پدر و مادر تماشاگران را بسمت قضاوت بکشاند و حق انتخاب بدهد که کدام یک مقصر جدایی بودند ولی در اینکار بنوعی ببینده گیچ و سر در گم نگه می داشت تا لحظه اوج فیلم و سکانس دیدار دختر و مادر زحمت کش با زخمی از قدیم بر صورت است که علاوه بر بر انگیختن احساس تماشاگران ، مفهومی که کارگردان در سراسر فیلم دنبال میکرد را به بیننده انتقال می دهد.
