فیلم این فیلم نیست جعفر پناهی تقریباً مدام جلوی دوربین می رود، چهره قابل اعتمادی دارد. او مهربان و فیلسوف به نظر می رسد – به خصوص در این روز خاص، زمانی که او منتظر حکم قاضی در مورد تجدید نظر خود است.
تنها در یک آپارتمان بزرگ ، به جز ایگوانای حیوان خانگی دخترش ایگی، او برای صبحانه خود مقداری نان و مربا می خورد، با وکیلش تماس می گیرد، به قضات ایرانی گفته می شود که تقریباً هرگز احکام را لغو نمی کنند، اما او ممکن است امید داشته باشد تا در 20 سال ممنوعیتش تخفیفی حاصل شود.
آنچه در ادامه می آید یک عمل شجاعانه خارق العاده است. او مشغول فیلمبرداری از خودش بوده و حالا به دوستش مجتبی میرطهماسب زنگ می زند تا بیاید و به او بپیوندد. او مطمئن نیست که چه کاری انجام دهد.
جعفر پناهی که حتی در گفتن «اکشن» یا «کات» ممنوع است، در آپارتمان پرسه میزند، به ایگوانا غذا میدهد، شروع به توصیف آخرین فیلمنامهای میکند که اجازه فیلمبرداری از او ممنوع شده است، و روی دیویدی سه فیلمش اظهار نظر میکند: « باد کنک سفید» (1995)، «دایره» (2000) و «طلای سرخ» (2003).
این مرد که ساکت شده، حالا چیزهایی را در فیلم هایی می یابد که برنامه ریزی نکرده بود. در قسمت اول، دختر کوچکی که نقش قهرمان خود را بازی میکند، از این روند خسته میشود، گروه بازیگری را که برای صحنه آماده کرده بود به هم میریزد و از محدوده دوربین خارج میشود. می گوید “من دیگر بازیگری نمی کنم!” او اعلام می کند.
دومین درام درباره مشکلات گروهی از زنان است که سعی می کنند بدون همراهان مرد (همراهان؟) در شهر حرکت کنند. مورد سوم درباره مردی درشت اندام و گنگ است که صبر خود را از دست می دهد. این بازیگر در واقع اسکیزوفرنی است (که فیلم به آن اشاره ای نمی کند). او نمی تواند جهت خاصی برای خودش داشته باشد، اما به طور خود به خود با دستانش ژستی می گیرد که بیانگر ناامیدی بسیار زیاد است.
من این فیلم ها را دیده ام و خیلی خوب هستند. آنها در بسیاری از جشنواره های بزرگ جوایزی را به دست آورده اند: کن، ونیز، برلین و غیره این موارد را شامل می شوند. من متوجه شدم که توصیف من شروع به برانگیختن تجربه برای شما نمی کند.
دقیقاً منظور پناهی همین است. پناهی در صحنه ای نشان داده می شود که در آن شروع به تعریف داستان فیلم ممنوعهاش برای دوستش میکند و از نوار روی فرش برای مشخص کردن پلان اتاقش استفاده میکند. (او توسط یک دانشگاه پذیرفته شده است، اما پدرش از حضور در آن منع شده است و در اتاقش حبس شده است). او ناامید می شود و نوار فیلم را پاره می کند.
اتفاقاتی در فیلم این فیلم نیست می افتد و غذایی تحویل داده میشود. همسایه ای سگش را برای تماشای پناهی رها می کند، اما سگ با دیدن ایگوانا عصبانی می شود. او اخبار را از تلویزیون تماشا می کند. موقع چهارشنبه سوری است که به مناسبت سال نو ایرانی است و در عصر، شهر طبق سنت با آتش بازی نمای خاصی می گیرد.
فیلم این فیلم نیست در بین فیلم های پناهی سیاسی نیست. اما آنها را می توان به صورت تمثیل خواند. کارگردان های ایرانی این روزها باید اینگونه کار کنند. حتی یک درام داخلی مانند «جدایی نادر از سیمین» برنده اسکار سال گذشته را می توان به چند روش خواند. و وقتی بنیادگرایان دینی این را تفسیر می کنند، پس چه احترامی برای آدم ها میت وان قائل شد
کم کم، جزئيات به جزئيات، فیلم این فیلم نیست به صحنه پاياني ميانجامد. فکر نمیکنم حتی این صحنه برنامه ریزی شده باشد پناهی بیش از آن انتظار داشت که بازیگر کوچک گچ دستش را باز کند و به سادگی این اتفاق می افتد، و سپس فیلم تمام می شود و دیگر چیزی برای گفتن وجود ندارد. چون بالاخره این فیلم نیست.

نویسنده و ایده پرداز
متولد 1361
ساکن تهران
کارشناسی گرافیک
کاردانی فیلمسازی (انیمیشن)
• عضو خانه سینما و آسیفا ، خانه حمایت از فیلم کودک و نوجوان و …
• عضو گروههای ایده پردازی و تیم خلاقیت و اتاق فکر شرکتهای تبلیغاتی و سازمانهای مختلف در طول 20 سال گذشته.
• نویسنده داستان ، شعر و فیلمنامه انیمیشنهای کودکان از جمله ترانه های حسنی و …
• کار به صورت پروژه ای در زمینه نویسندگی (شعر ، داستان ، فیلمنامه کوتاه و بلند و سینمایی کودک و بزرگسال- انیمیشن و رئال) در قالب همکاری با گروههای نویسندگی مختلف .
• چاپ اثر در نشریات مختلف در زمینه شعر و داستان کودک از جمله ماهنامه سروش کودکان، عروسک سخنگو و …
• تدوین نماهنگ های تلویزیونی و مصاحبه صدا و سیما ، در برنامه دریای جان ، شبکه ۴ سیما، تابستان ٨٩
• تدوین ویژه برنامه تلویزیونی روز جهانی فلسفه ، شبکه ۴ سیما ، آبان 89
• نایب دبیر کانون عکس و فیلم دانشگاه الزهرا و برگزاری جلسات نقد و بررسی فیلم و انیمیشن سالهای 84 تا 87 .
• مدرس انیمیشن و نقاشی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
• مدیر برنامه ریزی و مدرس انیمیشن در جشنواره 4 روزه ” کودک، خلاقیت، محیط زیست” موزه دارآباد در سال 92
• مدیر ایده پردازی و برنامه ریزی شرکت “آرکا ایتوک” و فعالیت مستمر در زمینه کارآفرینی و مشاوره و ایده پردازی از سال 92
• مدیر ایده پردازی و اجرایی سایت و پیج سینمایی
جوایز و افتخارات :
• نویسنده برگزیده جشنواره حیات سال 95 به داوری آقای هوشنگ مرادی کرمانی و چاپ کتاب با عنوان “قلپ قلپ قلپ” با موضوع آب
• نویسنده منتخب مجموعه داستان های 15 کلمه ای جشنواره نویسندگی ادبیات اقلیت با موضوع کودکان کار و چاپ اثر در کتاب ” شاهزاده کوچولو در مترو ”
• برنده جشنواره جایزه انگشت جادویی پاییز 97 با داستان “قاشق چوبی”
• شرکت در استارت آپ ویکند رویداد خلق ایده فیلمنامه نویسی مهرماه 97 و انتخاب طرح اولیه در بین 20 اثر منتخب.