نقد فیلم رنگ خدا :
در فیلم رنگ خدا ساخته مجید مجیدی می توان هر چیزی که بیشتر جنبه مذهبی دارد را مشاهده کرد. بر خلاف بسیاری از فیلم های مذهبی که صرفاً برای تبلیغ یک دیدگاه نسبت به خدا نسبت به دیدگاه های دیگران می باشند.
فیلم او بیشتر از سمت بالاست. در این فیلم و فیلم قبلیاش که نامزد دریافت جایزه اسکار شد: بچههای آسمان ، او به آرامی مصرفگرایی ماتریالیستی در فیلمهای غربی درباره کودکان را مورد سرزنش قرار میدهد.
موضوع فیلم رنگ خدا درباره پسری نابینا است. نامش محمد است و عاشق درس هایش در مدرسه نابینایان است. او در خانه مورد علاقه مادربزرگ و دو خواهرش است. اما پدرش هاشم او را دوست ندارد. هاشم مردی بیوه است و میخواهد با خانوادهای مرفه ازدواج کند و میترسد که داشتن یک پسر نابینا باعث بیارزش شدن او در ازدواجش شود.
با شروع فیلم، ترم مدرسه به پایان می رسد و پسران توسط والدینشان به خانه میروند. محمد بیرون از مدرسه منتظر پدری است که نمی آید. یک سکانس قابل توجه وجود دارد که در آن صدای جوجه ای را می شنود که از لانه اش افتاده است.
پسر جوجه را پیدا می کند، به آرامی آن را در دست می گیرد و سپس از درختی بالا می رود و به فریادهای جفت پرنده درلانه گمشده گوش می دهد. اوپرنده را در لانه اش میگذارد. خدایی که می داند گنجشک چه موقع می افتد، این بار از یک پسر کوچک نابینا کمک گرفته است.
پدر بالاخره از راه می رسد و از مدیر مدرسه می پرسد که آیا محمد می تواند در طول تعطیلات در مدرسه بماند؟ میگوید خیر. هاشم با اکراه پسر را با خود به خانه می آورد و مادربزرگ و خواهران از او استقبال می کنند. محمد در مورد عشق پدرش توهمی ندارد. بچه های محلی به مدرسه می روند.
محمد همه کتاب هایش را به خط بریل دارد و دوست دارد که اجازه حضور پیدا کند. در کلاس، او پاسخ ها را می داند ،اما پدرش او را از ادامه تحصیل در مدرسه منع می کند، احتمالاً به این امید که وجود خود را مخفی نگه دارد. در نهایت پسر شاگرد یک نجار نابینا می شود که به او یاد می دهد چگونه کابینت ها را با لمس کردن بسازد. این ممکن است برای برخی کار خوبی باشد، اما برای محمد که مشتاق این است که ببیند نه.
فیلم رنگ خدا با تمام ملودرام ظاهری اش، یک فیلم آشکار یا دستکاری شده نیست. خیلی ساده است. و با ظرافت و زیبایی درست می شود. موسیقی متن با صداهای طبیعی دارکوب، آواز پرندگان، حشرات و طبیعت، صداها و پاها به صورت زنده در امده است.
یک فرد نابینا ایده خوبی از مکان ها و اتفاقاتی که در حال رخ دادن است به دست می آورد همانطور که محمد این کارها را انجام میدهد. اجرای محسن رمضانی جوان در نقش پسربینا ، خیلی عالی اجرا شده است وقتی یک بار از سر ناامیدی گریه می کند، ما بازیگری نمی بینیم، بلکه کاملا غم را میبینیم.
به عنوان نقد فیلم رنگ خدا می توان گفت که پایان فیلم ، پس از سکانسی که در آن پسر در خطر بزرگی قرار دارد،یک سری موارد ساختگی نیز آمده است. اما مطمئناً با معیارهای بدبینانه نیز سنخیتی ندارد. اگر هالیوود این داستان را تعریف می کرد، نظر پدر تغییر می کرد. اما در ایران، جنبه مذهبی بیشتر مورد توجه قرار دارد.
رنگ خدا فیلمی خانوادگی است که بینهایت شاهکاراست و فیلم های مجید محیدی نیز برای تمامی سنین مناسب است. البته در اینحا گفته میشود که هر فیلمی که برای بزرگسالان مناسب است حتما برای کودکان مناسب نخواهد بود.
امیدورارم از نقد فیلم رنگ خدا لذت برده باشید و شما هم اگر نظری در مورد این فیلم دارید در بخش دیدگاه ها بفرمایید :

مدیرتولید و اجرایی
متولد 1358
کارشناسی مدیریت