روایتی متفاوت از سقط جنین زیر سایه‌ی دیکتاتوری

گابیتا روایتی متفاوت از سقط جنین زیر سایه‌ی دیکتاتوری

گابیتا، دختر دانشجو و مجردی است که چهار ماه و سه هفته و دو روز از بارداری‌اش می‌گذرد اما خودش با این دقت از سن جنین توی شکمش خبر ندارد. چیز عجیبی نیست چون او در سال 1987 و در جامعه‌ای تحت حکومت دیکتاتوریِ چائوشسکو زندگی می‌کند. دولتی که سقط جنین را غیرقانونی اعلام کرده است. داستان تکراری‌ای که هرچند تکراری نمی‌شود اما کریستیان مونجیو، آن را به شکل متفاوتی روایت می‌کند، در بستر یک دوستی زنانه.
می‌گویم متفاوت، چون بارها شنیده‌ایم که دوستی‌های زنانه نمی‌توانند یکرنگ، خالص و پایدار باشند. حتی دیده‌ایم زنانی را که در عین ستایش رفاقت‌های مردانه، زنان و رفاقتشان را به هیچ نمی‌شناسند!
گابیتا 4 ماهه باردار است و اگرچه داستان با مشکل او شروع شده اما روایت فیلم حول محور شخصیت آتلیا می‌گذرد، دوست و هم‌اتاقی گابیتا.
در تمام طول فیلم ما خیره‌ایم به سگ‌دوزدن‌ها، اضطراب‌ها و فداکاری‌های آتلیا. بی‌فکری‌های گابیتا نه‌تنها خودش را که آتلیا را هم با سر توی هچلِ گرفتاری‌های دومینووار می‌اندازد. هچل بزرگی که آتلیا را وادار به فداکاری غیرقابل توصیفی می‌کند. آنقدر که نفس بیننده بند می‌آید. آن‌قدر که تمام بدگمانی‌ها به رفاقت‌های زنانه را بشوید ببرد.

گابیتا روایتی متفاوت از سقط جنین زیر سایه‌ی دیکتاتوری
حتی بعد از آن سکانس شوکه‌کننده، آتلیا همچنان بار فشارها و استرس‌ها را روی شانه‌هایش می‌گذارد و ادامه می‌دهد. شانه‌هایی که قبل‌تر با فشارهای دوست‌پسرش آدی، سنگین شده بود.
اتاق نیمه‌تاریک آدی و کلمات تاریک‌ترش همه چیز را برای آتلیا روشن می‌کند. آتلیا از حرف‌ها و رفتارهای آدی می‌فهمد که اگر خودش هم به مصیبت گابیتا گرفتار شود نمی‌تواند امیدی به دوست‌پسر بی‌دست‌وپایش داشته باشد. او این ناامیدی را به روی آدی می‌آورد و اقرار می‌کند که اگر گرفتار شود به تنها کسی که دلخوش است رفیقش گابیتاست.
این است که معتقدم نگاه متفاوت و ضدکلیشه‌ی مونجیو به سقط جنین ، امیدبخش، الهام‌بخش و حتی نجات‌بخش است.

نظرتان را در مورد این مطلب بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *