صداگذاری فیلم و افکت صوتی روی فیلم سینمایی چطور انجام می شود؟

صداگذاری فیلم و افکت صوتی

Foley Artists یعنی هنرمندان افکت گذاری و صداسازی روی فیلم. اما اغلب مردم وقتی می شنوند که تمام کار صداگذاری فیلم را فقط با کامپیوتر انجام نمی دهیم، تعجب می کنند. برای اینکه حس مناسبی در شخصیت فیلم ایجاد کنیم، باید بدانیم واقعا چه احساسی دارند.
همه چیزهایی که برای صحنه می سازم ارگانیک هستند. از وسایلی استفاده می کنیم که مخصوص فیلم آماده می شوند.هنر صداگذاری یعنی بعد از اینکه کار فیلمبرداری تمام شد، روی تصاویر افکت های صوتی می گذاریم.
مثلا حتی جریان باد شدید در فیلم ، باید روی آن تمرکز کنم و همه حرکاتی که اتفاق می افتند را درنظر بگیرم.

در ویدیوی زیر می بینید صداگذاری فیلم و افکت صوتی روی فیلم سینمایی چطور انجام می شود:


موقع فیلم برداری فیلم ،
تمرکز بر روی دیالوگ های بازیگران است. بنابراین باید همه صداها را برای فیلم بسازیم و جزئیات را اضافه کنیم تا فیلم جان بگیرد. بعد از اینکه فیلم تدوین شد و جلوه های بصری آن آماده شدند، افکت های صوتی را برای مجموعه صداها و افکت های صوتی فیلم، آماده می کنیم. معمولاً تدوینگران فیلم بخش افکت های تصویری کارها را آماده می کنند و هرروز نتیجه کار برای ما فرستاده می شود.مخصوصا اگر در فیلم افکت های زیادی به کار رفته باشند.
بخش تدوین افکت های صوتی ، در اتاق خودشان افکت های صوتی را تدوین می کنند.موزیک را بررسی و تصحیح می کنند. کلاً همه چیز بررسی می شود و در نهایت همه در کنار هم قرار می گیرند.یک جورهایی همه همزمان باهم کار می کنیم

فیلم در حلقه های کوتاه 15 دقیقه ای برای من ارسال می شود. به آنها حلقه های A – B می گویند.بعد لیست صداهایی که می خواهند بسازم را می گیرم. خوشبختانه یک نفر را داریم که صحنه های فیلم را برای ما آماده می کند.
سوپروایزر پروژه ، نقشه فیلمی که باید برایش افکت صوتی آماده شود را به ما می دهد. گاهی چیزهای غیرمنتظره پیش می آید و یک نوار را می بینیم که به صورت یک خط از سمت چپ تا راست صفحه پدیدار می شود.
وقتی به سمت راست می رسد، باید افکت صوتی را بسازیم.اینطوری نقطه هماهنگی به وجود می آید. گاهی باید حتی صدای یک سیلی را بسازیم. و بعد از ساخت می توانیم در صداگذاری فیلم دقیق افکت را در جای خود قرار بدهیم.
معمولا کار را با صدای پای بازیگر شروع می کنم. اما افکت صدای پای راه رفتن کارکتر پرکاربردترین صدایی است که به فیلم اضافه میکنیم.یادم نمی آید فیلمی بوده باشد که در آن صدای پا قرار نداده باشیم.

گاهی کار پیچیده می شود. چون روند تدوین فیلم تغییر خواهد کرد.باید دست نگه داریم و صداها را اضافه کنیم. گاهی مخاطب متوجه نمی شود که صدای راه رفتن حاصل افکت است و باید تنفس خودمان را هم کنترل کنیم تا مثلاً وقتی صدای نفس های یک مرد درشت هیکل که دارد می دود را می سازم، صدای نفس های یک زن به گوش نرسد.

من روی فیلمی کار کردم که درباره پریفانتین بود.به صحنه ها که نگاه می کردم با خودم گفتم امکان ندارد بتوانم این کار را بکنم چون قرار بود صداهای یک مرد را بسازم و باید صدای دونده های دیگر را هم می ساختم.تمام روز می رفتم می دویدم

صدای نهایی راه رفتن کارکتر به نوع کفش بستگی دارد. گاهی کفش های خاصی را می پوشم چون صدای خوب و عمیق و محکم و مصممی ایجاد می کنند و امیدوارم ترسناک هم باشند. مثلا اگر مثلا بخواهم برای راه رفتن ارنولد شوارزنگر صداگذاری کنم.

راستش را بخواهید گاهی باید پنجاه نوع کفش مختلف امتحان کنید،تا بالاخره یک کفش مناسب شخصیت پیدا کنید.برای شخصیت های مختلف باید کفش های مختلف استفاده کنیم.
گاهی کارگردان می خواهد که صداهای خاصی هم در فیلم باشند.مثلا در فیلم جانگو، صدای مهمیزها باید کاملا واضح می بود. این یکی واقعا سخت بود.چون یک حلقه جادویی داشت که در قرن نوزده ساخته شده بود.
اینجا حتی تفاله قهوه هم داریم که صدای سنگریزه ها را به وجود می آورد. به نظرم اینطوری اجراها کامل می شوند. بعضی ها غمگین هستند، بعضی پرانرژی هستند و بعضی دیگر حتی مست هستند. باید ببینید آیا تلوتلو می خورند؟ کنجکاوند یا خوشگلند؟ یا …

بعضی سعی می کنند ساکت باشند و بعضی دیگر ترسناک هستند. وقتی برای صدای پای شخصیتی افکت صوتی می سازم، روی همان شخصیت بازیگر تمرکز می کنم.اینطوری می توانم درک کنم که قصد دارد چه کار کند.به نظرم اینطوری بهتر کارها را اجرا می کنم.

ساختن صدای وسایل مختلفی که از آنها استفاده می کنند هم جالب است. باید تمام صداهای راه رفتن در فیلم را بسازیم. بعد می رویم سراغ وسایل صحنه. هرچیزی که لمس می کنند و حرکت می دهند…رویش راه می روند یا به چیزی می خورند و می افتند.تقریبا هرچیزی که لمسش می کنند صدا دارد. مثلا پرده های بلند و موجدار.
صدا باید فیلم را واقعی تر بنمایاند و این تجربه را از مخاطب نگیرد و به نظرم جنبه فیزیکی کار هم جالب است. البته خطر صدمه دیدن هم هست.خیلی وقت ها مردم زخمی می شوند. یک بار رباط زانویم آسیب دید، زخمی شدم، خودم را سوزاندم، چوب بیسبال به زانوهایم خورده و … و اینها آسیب های صداگذاری فیلم هستند که شاید کسی در مورد آنها نمی داند.

وقتی می خواهم صدایی را بسازم، همیشه به این فکر می کنم که چطور باید صدا را ضبط کنیم و یا چطور آن صدا را بسازیم که از صداهای دنیای واقعی یک کم بهتر باشد.
مثلا وقتی می خواستم صدای آب و قسمت های منجمد را بسازم،از مخلوط کن استفاده می کنم و صدای متمرکزتری برای مایعات می سازم.به علاوه از صدای خودم زیاد استفاده می کنم.
همینطور بصورت خلاقانه می خواهم با صدای خودم هم افکت بسازم و به آن اضافه کنم.تا صدای آب که در قسمت های مختلف جمع شده تقویت شود.اینطوری یک بُعد دیگر به صدا اضافه می شود. صدای آب، صدای ترق تروق و بعد صدای من. صدای خودم را زیر صداهای دیگر مخفی می کنم و برای چیزهای مختلف صدای خودم را اضافه می کنم و مسئول میکس افکت ها را تغییر می دهد.

خلاقیت موجود در صداگذاری فیلم برایم جالب است چون این فرصت را پیدا می کنم که با استفاده از تجهیزات مختلف صداها را تقویت کنم و صداهایی که می سازم را تقویت می کنیم تا از حالت واقعی واضح تر به گوش برسند.
بنابراین وجود مسئول میکس برای کار من خیلی خیلی مهم است.
گاهی مردم تصور می کنند که مسئول میکس صدا فقط کارش ضبط کردن است. اما در حقیقت او کلی فکر می کند و خلاقیت به خرج می دهد،از امکانات و دم و دستگاه فراوانش استفاده می کند و می داند چه کار می کند. مثلا فکر می کند اگر اینها را ترکیب کنم چه می شود؟ اینجا که قرار است از زنجیر بیفتند و …

شاید صداها روی افکت صوتی نهایی اثر بگذارد.او هم یکی از اعضای مفید تیم است.خیلی جالب است. انگار یک گروه موسیقی هستیم که از همدیگر ایده می گیریم.
کار ما فقط این نیست که یک افکت صوتی را از مجموعه افکت هایی که مدت ها برای فیلم های مختلف استفاده ، بیرون بکشیم و استفاده کنیم. بلکه همه صداها مخصوص صحنه و دست اول ساخته می شوند.
به نظرم اگر مخاطب متوجه صداگذاری بشود، یعنی ما Foley Artists کارمان را در صداسازی و صداگذاری فیلم درست انجام نداده ایم و این خوب نیست.

نظرتان را در مورد این مطلب بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *