سریال دی ام زد DMZ با وجود تحسین جهانی، میدانم که بسیاری از مردم نتوانستند خودشان را وادار به تماشای “ایستگاه یازده” از HBO Max کنند، زیرا یک جنگ داخلی در آمریکای آینده نگر آغاز می شود و منهتن به یک منطقه غیرنظامی تبدیل می شود و به این ترتیب یک مینیسریال 4 قسمتی آغاز میشود.
سریال دی ام زد با تخلیه شدگان یک منطقه جنگی شروع میشود که توسط نیروهای متخاصم بمباران میشوند، و سپس داستانی را در پسزمینهای از مبارزه شدید و تفرقه سیاسی روایت میکند که منجر به یک جنگ داخلی واقعی میشود. تلاشهای سازندگان در اینجا برای اقتباس از مفهوم اصلی عنوان کمیکهای ورتیگو اثر برایان وود و ریکاردو بورچیلی و ساختن داستان به موقع خودشان قابل تحسین است، اما در نهایت برای استعدادهای درگیر و محدودیتهای فرمت، کمی سطحی است.
کارگردانان سریال دی ام زد آوا دوورنی و ارنست دیکرسون به کل تولید حرفهایگری بالایی میبخشند و اجراهای جذابی در آن وجود دارد، اما همه اینها در خدمت داستانی است که وقتی ناگهان به پایان میرسد، احساس میشود تازه شروع شده است.
این ترکیبی از ایدههای نیمهپخته درباره خشم با زیرلایههای شکسپیری از مبارزه خانوادگی است. در واقع، اینکه کارگردانان ماهر و بازیگران جالب میتوانند این طرحریزی ضعیف و دیالوگهای ناشیانه را کنار هم نگه دارند، گواهی بر مهارت آنهاست.
روزاریو داوسون در DMZ در نقش آلما، پزشکی که در زمان وقوع جنگ داخلی دوم در ایالات متحده از پسرش کریستین جدا شد، نقش اصلی را بازی میکند. چند سال بعد، شهر نیویورک به یک منطقه غیرنظامی بین جداییطلبان و طرفداران دولت درگیر تبدیل شده است. در حالی که در بیگ اپل درگیری مستقیمی وجود ندارد، کمبود منابع یا زیرساختها شهر را به یک کابوس بیقانون تبدیل کرده است، جایی که گروهها برای قدرت میجنگند.
در حالی که به نظر میرسد آلما تصور کرده که کریستین از آنجا خارج شده و او سعی کرده او را در جاهای دیگر ردیابی کند—دقیقاً آنچه آلما بین روز تخلیه و شروع سریال تجربه کرده، نوع پسزمینهای است که نمایش برای عمق به آن نیاز داشت اما فرصت توضیح آن را ندارد—او اکنون به DMZ بازگشته تا کانون خشونت را پیدا کند که برای هر کسی که آن بازی پرطرفدار را انجام داده، کمی شبیه “جنگجویان” یا بازی ویدیویی “تام کلنسی دیویژن” است.
با این حال، هم فیلم والتر هیل و هم بازی یوبیسافت، جهانهای پیچیدهای را توسعه دادند که DMZ نمیتواند در فقط چهار قسمت انجام دهد. جهانسازی در “DMZ” بسیار ناامیدکننده است، زیرا پتانسیل زیادی در این مفهوم وجود دارد که به دلیل تمرکز نویسندگی بر گروه کوچکی از شخصیتها که احساس میکنند هرگز از یک یا دو بلوک در منهتن خارج نمیشوند، کشف نشده باقی میماند.
آلما متوجه میشود که یک انتخابات برای کنترل نیویورک در شرف وقوع است و البته هر دو نامزد با قهرمان ما گذشتهای دارند—این نوع نمایشی است که آلما با تقریباً هر کسی که ملاقات میکند گذشتهای دارد، که فقط یکی از ضعفهای داستانگویی آن است.
رئیس پادشاهان اسپانیایی هارلم یک جامعهستیز کاریزماتیک از گذشته آلما به نام پارکو (بنجامین برت که سریال را میدزدد) است که حاضر است برای شکست دادن ویلسون (هون لی)، رهبر محله چینیها، که البته او هم از گذشته آلماست، هر کاری انجام دهد.
DMZ به یک مطالعه جالب در مورد اینکه یک پروژه مانند این چقدر باید طولانی باشد تبدیل میشود. یک فیلم بسیار منسجم و شخصیتمحور در این روایت وجود دارد که میتوانست در حدود 100 دقیقه کار کند. و همچنین ایدههایی برای چندین فصل وجود دارد که در داستانهای افرادی که در میان درگیری گرفتار شدهاند، قابل بررسی است
تصادفی نیست که هر دو جناح درگیر و اکثر افرادی که در DMZ باقی ماندهاند BIPOC هستند، و با این حال این یکی از بسیاری از ایدههایی است که به نفع ملودرام بررسی نشده است. همانطور که هست، “DMZ” هم خیلی کوتاه و هم خیلی طولانی به نظر میرسد. خیلی کوتاه است که جهانی را بسازد که برای کار کردن به آن نیاز بود و خیلی طولانی است که با دیالوگهای ناشیانه در مورد پویایی بین آلما و هر کسی که در چهار ساعت ملاقات میکند، وقت تلف کند.
و با این حال، عناصری وجود دارند که وقتی به صورت جداگانه در نظر گرفته میشوند، کار میکنند. دوورنی هرگز اشتباه نمیکند و دیکرسون به ما یادآوری میکند که چقدر میتواند با داستانهای منسجم و شدید مردان ناامید خوب باشد. او از برت که یک فوریت متزلزل به پارکو منتقل میکند که میتواند جذاب باشد، بسیار استفاده میکند.
این نوع مردی است که فکر میکند برای خانواده و مردمش کار خوبی انجام میدهد اما وقتی صحبت از رسیدن به خواستههایش میشود، هیچ مرز اخلاقی ندارد. و وقتی نمایش در قسمت سوم اکشن سریال دی ام زد سنگین میشود، باعث میشود که بخواهیم برت و دیکرسون یک نئو نوآر واقعی و بیرحمانه بسازند. شاید آن یکی بتواند یک فیلم باشد.

مدیرتولید و اجرایی
متولد 1358
کارشناسی مدیریت