تعهد به فیلمنامه نویسی : یعنی برای فیلمنامه نویس شدن ، تصمیم خود را بگیرید و به آن متعهد باشید.
حالا میخواهیم به شما نشان دهیم چگونه بدون هیچ سابقهای در عرض یکروز فیلمنامهنویس شوید. بله، درست متوجه شدید: بدون هیچ سابقهای. فقط یکروز.
ما نمیگوییم شما میتوانید فیلمنامه خود را بفروشید و یا با کسی قرارداد ببندید اما حرف ما این است که ما میتوانیم مهمترین کاری که باعث میشود شما چطور یک فیلمنامهنویس شوید را به شما بگوییم.
مایکل آرندت
مثال جذاب دیگری از داستان درهمشکستن مایکل آرندت (داستان اسباببازی ۳) داریم. او به عنوان دستیار متیو برودریک کار میکرد و هر روز فیلمنامههایی را میخواند و افسرده شده بود، چرا که آنقدری که دلش میخواست، نمینوشت. پس تصمیم گرفت تغییری ایجاد کند…
او به اندازهای پول پسانداز کرد که بتواند یکسال دوام بیاورد. سپس از شغل خود استعفا داد و تمام وقتش را به نوشتن اختصاص داد. همانند سیندر، او به ساعات اداری پایبند بود و هر روز نوشت.
تا پایان سال، او هفت فیلمنامه نوشته بود که یکی از آنها Little Miss Sunshine نام داشت. به این ترتیب تعهد به فیلمنامه نویسی برای او به وجود آمد.
برایان گریزر
اجازه دهید از برایان گریزر، تهیهکننده فیلم A Beautiful Mind و Cawboys and aliens شروع کنیم. او زمانی را در سال ۱۹۷۵ به یاد میآورد که وقتی دونصیحت را شنید، زندگیاش زیرورو شد:
«تمام شغل من بر پایه یکنصیحت است که از دونفر دریافت کردم: جولز اشتاین و لو واسرمن. در سال ۱۹۷۵ من یک منشی ساده در وارنر برادرز بودم. یکسال وقت گذاشته بودم تا بتوانم این دومرد را ملاقات کنم.
بالاخره آنها من را راه دادند تا ببینمشان. هر دو به صورت جداگانه به من گفتند «برای این که در کسبوکار سینما موفق شوی باید یکسری امتیازات داشته باشی. از آنجایی که تو نداری،
نه پول، نه مدرک و نه یک فردِ آشنا، باید امتیاز خلاقانه داشته باشی. این فقط در ذهن تو وجود دارد. پس باید بنویسی. آن چیزی که در ذهن داری را روی کاغذ بیاور. آنوقت تو یکتکه کاغذ خواهی داشت. و آن، امتیاز توست.»
با آن نصیحت من داستانی را نوشتم که به فیلم Splash بدل شد. فانتزیای بود که من داشتم و دلم میخواست یک پری دریایی را ملاقات کنم. سالهای متمادی برای خودم نامههای حاوی مفهومهای فیلم و دیگر ایدهها میفرستادم تا ایدههایم را به صورت رسمی روی کاغذ داشته باشم.
من نزدیک به ۱۰۰۰نامه در یک گاوصندوق دارم. تا به امروز فکر میکنم قدرت واقعی من همین است. ایده داشتن و جرئت این که آن را روی کاغذ بیاورم.»
این آن عنصر اصلی است که تفاوت بین یک فیلمنامهنویس مشتاق که حرفهای میشود را با آن که نمیشود، نشان میدهد. و تمام چیزی که نیاز دارد آن است که یک تغییر روانشناسانه در خود بدهید. آسان است ولی به طرز غافلگیرکنندهای ساده است و باعث تعهد به فیلمنامه نویسی من شد.
بلیک اسنایدر
نویسنده کتابهای فیلمنامهنویسی گربه را نجات بده یکی دیگر از مثالهای خوب این تغییر روانشناسانه است. در سال ۱۹۸۹ اسنایدر هفت سال بود که میخواست به هالیوود وارد شود. او سیویکساله و ورشکست بود و فقط چند کار کوچک نویسندگی انجام داده بود. دوستدختر او پیشنهاد داد که او به سمت آموزگاری برود تا حداقل کاری برای انجام دادن داشته باشد. ولی به نظر اسنایدر این فقط مانعی بود برای این که او بتواند یک فیلمنامهنویس واقعی بشود.
پس او تصمیم گرفت تغییری ایجاد کند. او تصمیم گرفت فیلمنامهنویس شود. او برای خودش اهدافی را در نظر گرفت. برای نوشتنش ساعات اداری در نظر گرفت: دوشنبه تا جمعه از ۹ تا ۵.
به بیانی دیگر، او بالاخره کارش را جدی گرفت و تصمیم گرفت که اگر میخواست یک نویسنده شود باید به اندازه تمام فیلمنامهنویسهای بزرگ دیگر که روزی هفت، هشت ساعت کار میکردند، کار کند. و بالاخره همه چیز برای او تغییر کرد. چون او تعهد به فیلمنامه نویسی را در خود پیدا کرده بود.
بیخانمانِ فیلمِ Come Live With Me
اوایل فیلم ۱۹۴۱ به نام Come Live With Me، جیمی استوارت با یک بیخانمان روی نیمکت دقیقا راجعبه همین موضوع حرف میزند. نصیحت او؟ «هر وقت که تصمیمت را گرفتی، تمام است.»
همین.
«چهکارهای؟» «نویسندهام»
در مهمانی خودتان را مشتاق نویسنده شدن معرفی نکنید. مانند یک نویسنده فکر کنید و عمل کنید و یک نویسنده خواهید بود. ممکن است همه اینها ساده به نظر برسد اما اگر شانسی برای به واقعیت تبدیلکردنش داشته باشید، بسیار مهم است که تصمیم خود را بگیرید که به یکفیلمنامهنویس بدل شوید.
تعهد به فیلمنامه نویسی باشید و مطمئن باشید بالاخره اتفاقات شروع به افتادن میکنند. کاغذ را بردارید و روی آن یک عبارت تاکیدی مثبت بنویسید. چیزی همانند «من یک فیلمنامهنویس هستم» یا «من این فیلمنامه را در عرض یکسال خواهم فروخت».
آن را به کامپیوتر خود بچسبانید. مطمئن شوید وقتی سر خود را بالا میآورید، آن را ببینید. و هر روز بیشتر آن را باور کنید. حتی میتوانید برای خود یک تاریخ مهلت در نظر بگیرید مثلا یکسال، پنجسال یا تولد ۴۰سالگیتان یا هر چیز دیگری و بعد نهایت تلاش خود را بکنید تا تا آن تاریخ به یکفیلمنامهنویس تبدیل شوید.
اگر چیز زیادی تا پایان آن تاریخ اتفاق نیفتاد، حداقل میتوانید بگویید که تلاش خود را کردهاید و تعهد به فیلمنامه نویسی داشته اید. حداقل وقتی پیر شدید میتوانید به این روزها نگاه کنید و اصلا بابت دنبال کردن رویایتان پشیمان نباشید.
راهنمای حقوق فیلمنامهنویس: به عنوان یک فیلمنامهنویس متوسط حقوق من چهقدر است؟
هدف هر فیلمنامهنویسی آن است که برای نوشتن حقوق دریافت کند. ولی واقعا زحمات شما چقدر میارزند؟ اگر به شما پیشنهاد پول بابت فیلمنامهتان شد، چه میکنید؟ اصلا چیزی به نام «حقوق فیلمنامهنویس» وجود دارد؟
پاسخ این سوالات همانند بیشتر چیزها در دنیای سینما کمی پیچیده است اما در ۴ مقاله دیگر که بزودی در سایت فیلم و نیم منتشر خواهم کرد، کمی مسئله مهم حقوق فیلمنامهنویسی را روشن کنیم.
در این ۴ مقاله شما یاد خواهید گرفت :
- آیا اصلا چیزی به نام حقوق فیلمنامهنویس وجود دارد؟
- بعد از فروش چه اتفاقی میافتد؟
- آیا رایگان نوشتن جایز است؟
- چه زمانی برای استعفا از کار روزانه مناسب است تا بتوانید بدون حواسپرتیهای دیگر روی نوشتن تمرکز کنید.
نکته مهم : این ۴ مقاله که بسیار هم مهم هستند را بزودی در این سایت قرار خواهم داد. پس مطالب آموزشی من در مورد فیلمنامه نویسی را دنبال کنید و خوشحال می شوم نظرات شما را در مورد این مطلب تعهد به فیلمنامه نویسی در پایین همین صفحه بخوانم.
