فیلم تاکسی برای جعفر پناهی، کارگردان ایرانی که رسماً از سوی کشورش برای حداقل یک دهه آینده از فیلمسازی و سفر منع شده است، ضرورت و شجاعت مادران اختراع سینمایی او بودهاند.
پناهی در شرایطی متفاوت، تمثیلها و نقدهای تیز و صمیمانهای از زندگی در کشورش ساخته است، مانند درام جنایی سال 2003 “طلای سرخ” و داستان ضد تبعیض جنسیتی رسمی سال 2006 “آفساید”. پس از محکومیت او به اتهامات مبهم “تبلیغاتی” در سال 2010، دسترسی او به ابزارهای متعارف تولید فیلم به طور کامل قطع شد.
بنابراین او به یک دوربین فیلمبرداری خانگی و یک آیفون متوسل شد تا فیلم “این یک فیلم نیست” سال 2011 را بسازد، یک خودنگاره سوزان و تکاندهنده که همچنین، علیرغم محدودیتهای محیطش یا شاید به دلیل آن، به عنوان یک پرتره ناآرام از کشورش نیز عمل کرد. فیلم “پرده بسته” سال 2013، که به صورت مخفیانه با یک گروه بسیار محدود ساخته شد.
تجربه انزوای فرهنگی و اجتماعی کارگردان را به اوج تقریباً سورئال رساند. آخرین اقدام سرپیچی پناهی در چندین سطح کاملاً قابل تحسین است، اما متأسفم که از دیدگاه خودم بگویم، “تاکسی” ضعیفترین فیلمی است که او از زمان منع فیلمسازی ساخته است.
عنوان فیلم چارچوب آن را مشخص میکند. اکشن در داخل یک تاکسی در پایتخت ایران، تهران، محدود شده است. تاکسی مجهز به چند دوربین است که میتوانند صندلی مسافر، صندلی عقب، صندلی راننده را پوشش دهند و همچنین نمایی از شیشه جلوی ماشین وجود دارد. و پشت فرمان … حدس بزنید چه کسی؟ خود پناهی، و دیدن او در اینجا با توجه به حالات افسرده و تقریباً ناامیدانهای که در دو فیلم قبلیاش ثبت شده است، نسبتاً شادابکننده است.
بلافاصله فیلم وارد “مسائل” میشود، به این ترتیب که یک مسافر با صدای بلند اعلام میکند که دزدان قالپاق باید نه به عنوان یک سیاست ثابت، بلکه به عنوان یک بازدارنده اعدام شوند، تا اطمینان حاصل شود که کسانی که قصد ارتکاب چنین جنایمی را دارند “پیام را دریافت میکنند”. سپس این مرد تندخو از رانندگی و حس جهتیابی پناهی انتقاد میکند.
پس از پیاده کردن آن مسافر، مسافر دیگری اشاره میکند که به نظر میرسد مرد عصبانی در حال اجرای بخشی از دیالوگ فیلم “طلای سرخ” پناهی بوده است. این سوال را مطرح میکند که آیا آنچه ما تماشا میکنیم یک مستند است یا مجموعهای از صحنههای صحنهسازیشده، چیزی که هرگز واقعاً حل نمیشود. وضعیت مبهم و بینابینی شاید برای این است که بیننده را از تعادل خارج کند، اما تجربه حاصل بیشتر ناامیدکننده است تا فریبنده یا تحریکآمیز.
تعداد مسافرانی (یا “مسافرانی”) که پناهی را بلافاصله میشناسند و نظرات آگاهانهای در مورد کار او میدهند، میتواند اجرای یک استراتژی هدفمند بازتابی باشد … یا کل ماجرا نوعی تمرین گمراهکننده در خودبزرگنمایی است. (“همیشه میتوان به مردم سینما اعتماد کرد،” یک مسافر با گرمی به پناهی میگوید.)
نزدیک به پایان نقد فیلم تاکسی ساخته جعفر پناهی، فیلم کمی جان میگیرد. پس از یک تبادل نسبتاً شیرین با برادرزادهاش، پناهی زنی را که در راه ملاقات زندانی است سوار میکند، که کیفرخواستی تکاندهنده از سیستم کیفری کشور ارائه میدهد و سپس اظهار نظر میکند که اگر نظرات او در فیلم پناهی ظاهر شود، آن فیلم به دلیل “رئالیسم کثیف” ممنوع خواهد شد.
این عبارت آخر برای مدتی در ذهن بیننده باقی میماند، قبل از اینکه یک کارت عنوان به مخاطب اطلاع دهد که تیتراژ فیلم، در صورت وجود، باید توسط “وزارت ارشاد اسلامی” تأیید شود. این لحظات تکاندهنده این واقعیت غیرعادی را برجسته میکند که هر چه من از دیدگاه روشنگری و/یا لذت خودم از “تاکسی” برداشت کرده باشم، با این وجود فیلمی است که در سطحی بسیار حیاتی باید وجود داشته باشد.

نویسنده و ایده پرداز
متولد 1361
ساکن تهران
کارشناسی گرافیک
کاردانی فیلمسازی (انیمیشن)
• عضو خانه سینما و آسیفا ، خانه حمایت از فیلم کودک و نوجوان و …
• عضو گروههای ایده پردازی و تیم خلاقیت و اتاق فکر شرکتهای تبلیغاتی و سازمانهای مختلف در طول 20 سال گذشته.
• نویسنده داستان ، شعر و فیلمنامه انیمیشنهای کودکان از جمله ترانه های حسنی و …
• کار به صورت پروژه ای در زمینه نویسندگی (شعر ، داستان ، فیلمنامه کوتاه و بلند و سینمایی کودک و بزرگسال- انیمیشن و رئال) در قالب همکاری با گروههای نویسندگی مختلف .
• چاپ اثر در نشریات مختلف در زمینه شعر و داستان کودک از جمله ماهنامه سروش کودکان، عروسک سخنگو و …
• تدوین نماهنگ های تلویزیونی و مصاحبه صدا و سیما ، در برنامه دریای جان ، شبکه ۴ سیما، تابستان ٨٩
• تدوین ویژه برنامه تلویزیونی روز جهانی فلسفه ، شبکه ۴ سیما ، آبان 89
• نایب دبیر کانون عکس و فیلم دانشگاه الزهرا و برگزاری جلسات نقد و بررسی فیلم و انیمیشن سالهای 84 تا 87 .
• مدرس انیمیشن و نقاشی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
• مدیر برنامه ریزی و مدرس انیمیشن در جشنواره 4 روزه ” کودک، خلاقیت، محیط زیست” موزه دارآباد در سال 92
• مدیر ایده پردازی و برنامه ریزی شرکت “آرکا ایتوک” و فعالیت مستمر در زمینه کارآفرینی و مشاوره و ایده پردازی از سال 92
• مدیر ایده پردازی و اجرایی سایت و پیج سینمایی
جوایز و افتخارات :
• نویسنده برگزیده جشنواره حیات سال 95 به داوری آقای هوشنگ مرادی کرمانی و چاپ کتاب با عنوان “قلپ قلپ قلپ” با موضوع آب
• نویسنده منتخب مجموعه داستان های 15 کلمه ای جشنواره نویسندگی ادبیات اقلیت با موضوع کودکان کار و چاپ اثر در کتاب ” شاهزاده کوچولو در مترو ”
• برنده جشنواره جایزه انگشت جادویی پاییز 97 با داستان “قاشق چوبی”
• شرکت در استارت آپ ویکند رویداد خلق ایده فیلمنامه نویسی مهرماه 97 و انتخاب طرح اولیه در بین 20 اثر منتخب.