سینما و علت جذابیت آن از نظر Virginia Madsen بازیگر و فیلم ساز هالیوود

سینما و علت جذابیت آن از نظر Virginia Madsen بازیگر و فیلم ساز هالیوود

سینما هنوز هم جذابیت های خاص خودش را دارد. هنوز هم بیرون رفتن در شب و تماشای یک چیز زیبا در تاریکی، رمانتیک است.مردم عاشق سینما رفتن هستند و برای همین آکادمی از من دعوت کرد تا هر فیلمی که می خواهم از آرشیو داخل تئاترشان انتخاب کنم و ببینم. من فیلم شبکه را انتخاب کردم که ساخت 1976 بود و به کارگردانی سیدنی لومت ساخته شده بود. یادم هست اثر زیادی روی من گذاشت ،چون حس می کنم فیلم های آن زمان سیاسی تر بودند، زندگی خطرناک تر بود و سیدنی لومت یکی از کارگردانان مورد علاقه ام است. داستان درباره یک شبکه تلویزیونی است. یک شخصیت مجری اخبار با بازی پیتر فینچ هم در فیلم حضور دارد که جایزه اسکار بهترین بازیگر مکمل را بعد از مرگش دریافت کرده و درمورد سینما و علت جذابیت آن می گوید:

در ویدیوی زیر Virginia Madsen بازیگر و فیلمساز سینما از علت علاقه خود به فیلم سازی می گوید:

اول کار هیچ چیز خوب به نظر نمی رسد و شروع می کند درباره همه چیزهای مربوط به سیاست غر می زند و می گوید که چقدر از وضعیت فعلی دنیا ناراضی است و اوضاع اصلا جالب نیست. اما بعضی از مردم با او موافقت می کنند و به یک پدیده تبدیل می شود.به همین دلیل شبکه به نحوی از او سوء اتفاده می کند.
او به نوعی موعظه گر تبدیل می شود که درباره وضعیت فعلی دنیا برای مردم صحبت می کند و به نظرم یکی از آن فیلم های فوق العاده است که باید خیلی بیشتر از اینها دیده شود. اما آنقدری که باید، معروف نشد.

می خواهیم به بلوار زیبای مصری هالیوود برویم و فیلم شبکه را ببینیم. وقتی از تئاتر بیرون می آمدم، با خودم فکر کردم می خواهم یک روز دقیقا از همین فیلم ها بسازم و می خواهم فی داناوی را ببینم.
بهترین از این نمی شود فیلم دید. در ایوانستون ایلینویز یک سینمای قدیمی و فوق العاده بودکه در آن فیلم های جدید پخش می شدند. برادرم مایکل هر شنبه من را می برد فیلم ببینم و عاشق این فیلم دیدن ها می شدم.

فیلم دیدن را دوست دارم چون من را به دنیای داستانی که دارم می بینم، می برند. سینما رفتن تجربه خیلی متفاوتی است . با فیلم دیدن از صفحه کامپیوتر یا تلویزیون فرق می کند.در سینما می توانید همه چیز را تجربه و احساس کنید.
سیدنی لومت فیلم ساز فوق العاده ای است. به نظرم اگر یک کارگردان متوسط همین فیلم را می ساخت ممکن بود خیلی بد از آب دربیاید. به نظرم آمد که او متعلق به همان دنیاست.کارش را از همان دنیای تلویزیون شروع کرد.اما به نظرم می رسد که امروزه همه شبیه هم کار می کنند.
او نقطه نظر نسبتا شفافی نسبت به موضوع داشت و شخصیت فی داناوی را می توانیم در برنامه های تلویزیونی ببینیم.
کاش می توانستم از سیدنی لومت بپرسم نظرش درباره برنامه های تلویزیونی امروزه چی بود؟ یعنی آن موقع پیش بینی کرد که قرار است چطور شود؟ حتما پیش بینی کرده.
به نظرم نکته هم حتما باید دقت کنیم که فیلم چقدر روان به پیش می رفت. نیم ساعت اول فیلم یک جورهایی آدم متوجه همه چیز می شود و همراه با کلی شوخی های خوب که در همان نیم ساعت اول فیلم هست.
می بینیم ویلیام هولدن و فی داناوی باهم ارتباط دارندو پیتر فینچ می شود قدیس داستان و به نوعی می توانید ببینید چطور شخصیت قدیس گونه این فرد طی داستان شکل گرفته است.

زیبایی فیلم نامه به همین است که یادم نیست اینقدر شوخی های جالب داشته باشد. وقتی در سینما فیلم را می دیدم دلم می خواست خودم همین کار را بکنم. همه شخصیت ها تمام و کمال از خودشان مایه می گذارند تا زاویه دیدشان نسبت به داستان را بفهمید. با خودمان فکر می کردیم، چرا همه چیز اینقدر کمیک طور است؟ این کاری که دارد میکند، چطور اینقدر تاثیرگذار از آب درآمده؟

در مورد سینما و علت جذابیت آن دوست دارم فیلم های مشابه بیشتری ببینم. تماشای این فیلم واقعا فوق العاده بود. چون چشم هایم به صفحه های دیجیتال عادت کرده اند. سینما یعنی صفحه های فوق واضح، حرکات روان، سرعت بالای فیلم، کیفیت بالا، از این چیزها
تا قبل از دیدن این فیلم نمی دانستم چقدر به نوستالژی سینماهای قدیمی علاقه مند هستم. یادم نیست آخرین بار کی بود که اینطوری در سینما فیلم دیدم.

نظرتان را در مورد این مطلب بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *